حکمت خدا

ساخت وبلاگ

حکمت خدا

سوره ي بقره آيه 216 : چه بسا چيزي را براي خودتان بد بدانيد در حالي كه آن چيز براي شما خوب است و چه بسا چيزي را دوست داشته باشيد ولي برايتان بد است .

مولانا در بخشي از اشعار خود ماجرايي را بيان كرده : روزي عاقلي در بيابان فردي را مي بيند كه زير درختي خوابيده و دهانش باز است . ناگهان ماري وارد دهان او مي شود . فرد عاقل آن شخص را بيدار مي كند و به او دستور مي دهد كه از سيب هاي زير درخت هر آنچه مي تواند بخورد و مدام او را مي دواند . آن شخص هم آن قدر سيب مي خورد كه تا دهانش سيب مي شود . و مدام به فرد عاقل مي گفت : اين چه كاري است كه تو با من مي كني ؟ با كافر هم اين كار را نمي كنند . مگر من با تو چه كرده ام كه سزاوار چنين عذابي هستم ؟! خدا نكند كسي تو را ببيند و دچار تو شود ...

تا اينكه هر چه خورده بود را بالا آورد و همچنين ماري نيز بيرون آمد . وقتي آن شخص مار را ديد تعجب كرد . از حرفهايي كه زده بود شرمسار شد و از فرد عاقل بسيار تشكر و عذر خواهي كرد . سپس از آن مرد پرسيد : خب چرا از اول نگفتي تا از تو گله و شكايت نكنم ؟ فرد عاقل پاسخ داد : اگر از ابتدا مي فهميدي كه ماري وارد بدنت شده است از ترس و نااميدي مي مردي و ديگر توان سيب خوردن و دويدن را نداشتي . مرد خجالت زده شد و فهميد كه فرد عاقل جز خير و خوبي او را نمي خواسته .

حال ما انسان ها چون حكمت خدا را در بسياري امور نمي دانيم ، مدام گله و شكايت مي كنيم و احساس نارضايتي داريم در حالي كه چون برخي از حكمت هاي خدا از محدوده ي عقل ما خارج است از خدا فرار مي كنيم درحالي كه اگر مي دانستيم خدا چقدر ما را دوست دارد و خوبي ما را مي خواهد ، هيچ گاه دچار ترديد و يأس نمي شديم .

حوزه علمیه محمودیه شیراز...
ما را در سایت حوزه علمیه محمودیه شیراز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : حسین فیروزاردکانی معاون آموزش hozehmahmoudieh بازدید : 383 تاريخ : پنجشنبه 10 مهر 1393 ساعت: 19:30