در اینکه آیا بهشت و جهنم فعلا وجود دارد یا نه؟!
میان دانشمندان اسلامی دو دیدگاه وجود دارد:
* گروهی معتقدند که بهشت و جهنم فعلا وجود ندارد، بلکه بعد از آن که نظام این عالم به هم خورد و جهان نظم تازهای به خود گرفت، بهشت و جهنم پدید خواهد آمد.(1)
* بعضی معتقدند این دو هم اکنون وجود دارند
و آیات "اعدت للمتقین"
و
"هذه جهنم اللتی کنتم بها تکذبون"
و
"عندها جنه المأوی" و "جیء بجهنم یومئذ"
بر آن دلالت دارد. احادیثی نیز وجود دارد که بهشت و جهنم مخلوق است.
گروه نخستین بر اساس آیات و روایات استدلال میکنند که قیامت روزی است که همه انسانها از اولین تا آخرین در آن جا حضور مییابند. لذا قرآن آن روز را روز حشر یا روز جمع و یا روز تلاقی نامیده است، و آن روز زمانی بر پا میشود که همه نظام هستی واژگون شده باشد.
شهید مطهری مینویسد:
"قیامت کبری مقارن است با یک سلسله انقلابها و دگرگونیهای کلی در همه موجودات زمینی و آسمانی که ما سراغ داریم؛ یعنی کوهها، دریاها، ماه، خورشید، ستارگان، کهکشانها و....به هنگام قیامت کبری در وضع موجود باقی نمیماند.
به علاوه، در قیامت کبری اولین و آخرین جمع میشوند و لذا به آن یوم الحشر و یوم الجمع گفتهاند؛ ولی ما میبینیم که هنوز نظام جهان برقرار است و شاید میلیونها و بلکه میلیاردها سال دیگر نیز برقرار باشد و میلیاردها انسان دیگر نیز بعد از این بیایند".(2)
میگویند مسئله مواقف حسابرسی و پل صراط و بهشت و جهنم، واقعیاتی هستند که بعد از قیامت یا محشر مطرح میگردند و فرع بر آن هستند بنابر این نمیتوان گفت بهشت و جهنم هم اکنون خلق شدهاند.
اما اکثریت معتقدند که هم اکنون عالمی که ما از آن به "بهشت و جهنم" یاد میکنیم وجود دارد.
این دسته نیز برای اثبات ادعای خویش به برخی آیات و روایات تمسک میجویند؛ مانند حدیث معراج پیامبر و دیدن دوزخ و بهشت و انسانهایی که در آنها قرار دارند.
بیان سه نکته:
1 - شاید منظور برخی آیات و روایات که دلالت بر وجود بهشت و جهنم دارند، بهشت و جهنم عالم برزخ باشد، نه بهشت و جهنمی که بعد از قیامت وعده داده شده است.
2 - سوال این جاست که اگر بهشت و جهنم آفریده شده باشد، آیا از جهت نعمت و نقمت، واجد تمام اوصاف و مزایای بهشت و دوزخ قیامتاند و همه انواع نعمتها و عذابها با تمامی کیفیتها و کمیتهایش در آنها وجود درد، یا این که آنها نیز به سوی تکامل به پیش میروند؟
پاسخ:
با توجه به این که نعمتهای بهشت و نقمتهای دوزخ، مجموعه اعمال خوب و بد مردم است، جنت و نار تجسم کارهای روا و ناروایی است که انسانها در دنیا انجام دادهاند. با در نظر گرفتن این مطلب که عمر دنیا هنوز تمام نشده و اعمال خوب و بد مردم پیوسته جریان دارد، باید گفت بهشت و دوزخ به حد نهایی نرسیده و هر روز بر کم و کیف ان دو افزوده میشود.
خوبان با اعمال صالح خود بر نعمتهای بهشت میافزایند و بدان با کارهای زشت خویش عذاب دوزخ را تشدید مینمایند.
به بیان دیگر:
بهشت و دوزخ قیامت حاوی تمام کارهای خوب و بدی است که همه انسانها در طول عمر دنیا انجام دادهاند.(3)
صدر المتألهین نیز آفرینش بهشت و جهنم را امری نسبی میداند و کمیت و کیفیت آفرینش آن دو را به میزان کمیت انسانهایی میداند که از آغاز آفرینش پا به جهان گذاشتهاند و با اعمال خوب یا بد از دنیا رفتهاند.
او میگوید:
هر یک از نفوس پاک و سعادتمند در عالم آخرت مملکتی دارد بسیار وسیع و عالمی دارد بزرگتر و گستردهتر از آن چه در آسمانها و زمین است و این مملکت پهناور، خارج از ذات و وجود خود او نیست، بلکه تمام مملکتش، مملوک هایش، خدمتگذارانش، بستان و درختانش، حور و غلمانش، همه بر پا و قائم است و او خود حافظ و ایجاد کننده همه آنها است، به اذن باری تعالی و با نیرو و قوه او".(4)
نتیجه:
با توجه به این که بهشت و دوزخ تجسم حقیقی اعمال خوب و بد انسان است نه یک امر قراردادی، نمیتوان گفت بهشت و جهنم با تمامی کمیتها و کیفیتهایش آفریده شدهاند، بلکه به تعداد انسانهایی که از آغاز آفرینش پا به دنیا گذاشته و از آن رحلت کردهاند، توسعه داشته است.
3 - آیا قیامت و حساب رسی روی کره زمین خواهد بود؟
اگر بهشت و جهنم هم اکنون وجود دارد و جای آن نیز همین زمین است، پس چرا نمیبینیم؟
مفسران تفسیر نمونه دو گونه پاسخ دادهاند:
الف) بهشت و دوزخ در باطن و درون این جهانند. ما آسمان و زمین را با چشم خود میبینیم، اما عوالمی را که درون این جهان قرار دارند، نمیبینیم. اگر دید و درک دیگری داشتیم، میتوانستیم آن را ببینیم و آیه "کلا لو تعلمون علم الیقین" گواه این حقیقت است.
ب) عالم آخرت و بهشت و دوزخ، چیره بر این عالم است و این جهان درون آن قرار گرفته است، درست همانند جنینی که درون عالم دنیا است. اگر میبینیم قرآن میگوید:
وسعت بهشت به اندازه وسعت آسمانها و زمین است، به خاطر آن است که انسان چیزی وسیعتر از آسمان و زمین نمیشناسد تا مقیاس سنجش قرار داده شود.(5)
بنا به مفاد آیه معراج(6) که محل ملاقات پیامبر اکرم(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) را با جبرئیل در نوبت دوم بیان میکند:"جنة المأوی" یا بهشت در جوار "سدرة المنتهی" قرار دارد.
از ابن عباس مفسر بزرگ قرآن که دانستههای تفسیری خویش را از پیامبراکرم(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) اخذ کرده، در مورد سدرة المنتهی سؤال شد، پاسخ داد: (7)
سدرة نقطه نهایی تکامل علمی کیهانشناسی است. پیش روی دانشمندان فلک شناس تا آنجا ادامه دارد و از آن جا به بعد کسی جز ذات اقدس الهی آگاهی ندارد".
اگر محل استقرار بهشت و جهنم زمین باشد، به گواهی آیات فراوان، آن زمین غیر از کره زمین فعلی است،
زیرا
اولاًّ:
پیش از بر پایی قیامت، نظام جهان از زمین گرفته تا آسمانها، سیارات و ستارگان و کهکشانها متلاشی میشوند و هم چون ذرات گرد و غبار در میآید.
ثانیاً:
بهشت آن قدر گسترده است که تصور آن برای انسان مقدور نیست. خداوند جهت آشنایی و نزدیک نمودن ذهن آدمی با اصل واقعیت میفرماید:
"پهنا و گستردگی بهشت به وسعت همه آسمانها و زمین است".(8)
منظور از آسمانها، همه کرات و سیارات و ستارگان و کهکشانهای شناخته شده و ناشناخته است که برخی از آنها میلیاردها سال نوری با زمین فاصله دارند و این همه گستردگی فقط مربوط به آسمان اول است، چون از آیات قیامت بر میآید که هیچ یک از این آسمانها به دیگری راه ندارند و تنها در روز رستاخیز گشوده و مفتوح میگردند".(9)
در مورد جایگاه بهشت و جهنم چند دیدگاه وجود دارد:
1 - بهشت و جهنم اکنون موجودند، ولی نمیدانیم جایشان کجاست، چون در قرآن و حدیث جایگاه این دو به طور قطعی بیان نگردیده است و غیر از راه وَحْی، راهی برای پی بردن به جای بهشت و جهنم نداریم.(10)
2 - بالای آسمانها و جهنم در طبقه هفتم زمین است. مرحوم علامه مجلسی میفرماید:
"این که بهشت و دوزخ آفریده شدهاند، مورد قبول جمهور مسلمانان است، اما این که جایگاه آنها کجا است، از روایات چنین استفاده میشود که بهشت بالای آسمانهای هفتگانه و دوزخ در طبقه هفتم زمین است".(11)
3 - بهشت و جهنم دو جهان مستقل از جهان دنیا هستند و هر کدام برای خود احکام و قوانینی دارند. چون بهشت و دوزخ مستقل و جدا از آسمان و زمیناند، پرسش از جایگاه این دو غیر صحیح است.(12)
به دیگر سخن، بهشت و دوزخ از جهان دنیا نیستند تا سؤال شود در کجای دنیا قرار دارند. پس جایگاه آنها نه در آسمان و نه در زمین دنیاست.
4 - بهشت و جهنم درون دنیا قرار دارند، ولی حجابهای عالم دنیا مانع از مشاهده آنها میشود، اولیاءاللَّه میتوانند آنها را ببینند و پیامبر اسلام(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) به هنگام معراج که از هیاهوی مردم جهان دور بود، با چشم ملکوتی خود توانست گوشهای از بهشت را در جهان بالا و باطن این عالم مشاهده کند. حتی برای اولیای خدا ممکن است در جذبههای خاص معنوی روی زمین نیز گه گاه آنها را ببینند. چنان که در کربلا هنگامی که اصحاب و یاران امام حسین(علیه السلام) اعلام وفاداری کامل به حضرت کردند و از ترک میدان کربلا و شکستن بیعت سرباز زدند، امام(علیه السلام) برای آنها دعای خیر کرد و پردهها را از جلوی چشمان آنان کنار زد و نعمتهای بهشتی را که خداوند به آنان بخشیده بود، با چشم خویش دیدند و امام(علیه السلام) منازل و جایگاه شان را به آنها معرفی فرمود.(13)
به عبارت دیگر:
بهشت و دوزخ، باطن اعمال خود ماست و هر عمل ما مانند دروغ و راست، ظلم و عدالت و... صورت ظاهری و باطنی دارد.
خداوند در قرآن به همین معنا اشاره کرده و از خوردن مال یتیم به ظلم و جفا، به خوردن آتش یاد کرده که باطن و تجسّم خوردن مال یتیم است:
"کسانی که اموال یتیمان را به ستم میخورند، جز این نیست که شکمشان را از آتش میانبارند و (در نتیجه) به آتش سوزان (جهنم) در خواهند آمد".(14) تمام عالم نیز صورت ظاهری و صورت باطنی دارد.
باطن این اعمال بر ما مکشوف نیست و در قیامت برای همه مکشوف میشود.
خداوند در سوره "ق" به این حقیقت اشاره کرده است:
"ای انسان!تو از این حقیقت غافل بودی و ما پردهها را از چشمان تو کنار زدیم پس امروز (قیامت) چشمان تو همچون آهن (تیز و بینا) شده است".(15)
اما باقی ماندن گناهکاران در جهنم که آیا همیشه در آن جا خواهند بود یا خیر؟
باید گفت که خداوند عدهای از گنهکاران را (که ایمان به خدا داشته و دچار معصیت شدهاند)، بعد از مدّتی عذاب شدن (به اندازه گناهی که انجام دادهاند)، آزاد کرده و به بهشت باز میگرداند.
هر که را که خداوند اراده کند از آتش (جهنم) نجات میدهد:
"و امّا کسانی که تیره بخت شدهاند، در آتش فریاد و نالهای دارند و تا آسمانها و زمینِ (آخرت) برجاست، در آن ماندگارند، مگر آنچه پروردگارت بخواهد، زیرا پروردگار تو همان کند که خواهد".(16)
در آتش جهنم، کفّار و مشرکان و قاتلان و دشمنانِ انبیا(علیه السلام) و امامان(علیه السلام) جاودان هستند. خداوند در قرآن میفرماید:
"إنّ الّذین کفروا من أهل الکتاب والمشرکین فی نار جهنم خالدین فیها"؛ کسانی از اهل کتاب و مشرکان که کفر ورزیدند، در آتش جهنم جاودانه خواهند بود.(17)
پی نوشتها:
1 - زین العابدین قربانی، به سوی جهان ابدی، ص 379.
2 - زندگی جاوید یا حیا اخروی، ص 21.
3 - محمد تقی فلسفی، معاد از نظر روح و جسم، ج 3، ص 255.
4 - اسفار ج 4، ص 142، به نقل از همان، ص 251.
5 - تفسیر نمونه، ج 3، ص 95.
6 - و لقد راه نزلة "اخری عند سدرة المنتهی، عندها جنّة المأوی سوره نجم، آیات 13 و 14 و 15.
7 - جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج 7، ص 572.
8 - آل عمران (3)، آیه 133.
9 - بی آزار شیرازی، گذشته و آینده جهان، چاپ و انتشارات بعثت
10 - جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 9، ص 372، به نقل از شرح مقاصد، تفتازانی، ج 2، ص 220.
11 - بحارالانوار، ج 8، ص 127، حدیث 28.
12 - جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 9، ص 373.
13 - ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 6، ص 341.
14 - نساء (4) آیه 22.
15 - ق (50)آیه 22.
16 - هود (11) آیات 106 و 107.
17 - البیّنه (98) آیه 6.
رهروان ولایت ـ یکی از بحثهای مهم در رابطه با «بهشت و جهنم» در میان علمای دین، این است که آیا بهشت و جهنم هماکنون خلق شدهاند و موجودند، یا نه موجود نیستند و در روز قیامت خلق خواهند شد؟
نکته قابل توجه در پاسخ به این سوال، این است که توجه شود این مساله عقلی نیست که با براهین عقلی و تعقل و تمرکز بر روی آن، بتوان نظری قانع کننده ارائه کرد؛ بلکه نقلی بوده و باید به کلام معصومین(علیهمالسلام) تکیه کرد و اگر آنان در این رابطه سخنی داشته باشند و به صورت صحیح به ما رسیده باشد، ما نیز به آن فتوا میدهیم و اگر نرسیده باشد، باید سکوت کرد و پاسخ داد نمیدانیم.
با مراجعه به کلام معصومین(علیهمالسلام) خواهیم دید آن بزرگواران بر این نکته که بهشت و جهنم خلق شدهاند تاکید داشته و بیان کردهاند هماکنون نیز موجودند. ما برای رعایت اختصار به ذکر چند مورد از این روایات بسنده میکنیم:
1. «أبو صَلْت هَروى» میگوید: از امام رضا(علیهالسلام) پرسیدم: «يَا بْنَ رَسُولِ اللَهِ، أَخْبِرْنِى عَن الْجَنَّةِ وَ النَّارِ، أَ هُمَا الْيَوْمَ مَخْلُوقَتَانِ؟: أبو صَلْت هَروى میگويد: به حضرت رضا(عليهالسلام) عرض كردم: اى پسر رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) از بهشت و دوزخ به من خبر بده، كه آيا آنها امروز آفريده شدهاند یا خیر؟
حضرت فرمودند: آرى خلق شدهاند و رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) داخل در بهشت شد و آتش(جهنم) را ديد، در آن وقتى كه او را به سوى آسمان به معراج بردند.
من عرض كردم: جماعتی میگويند: آنها امروز خلق نشده و موجود نیستند. حضرت فرمود: آنان از ما نيستند و ما از آنان نيستيم؛ كسیكه خلقت بهشت و جهنم را إنكار كند، پيغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و ما را تكذيب كرده است و به هيچوجه تحت ولايت ما قرار نخواهد داشت و در آتش دوزخ جاودانه خواهد بود.
رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: چون منرا به معراج بردند، جبرئيل دست منرا گرفت و داخل بهشت برد و از رطب بهشتى به من داد و من آنرا خوردم و آن رطب در صلب من، تبديل به نطفه شد و چون به زمين بازگشتم، با خديجه مباشرت نموده و فاطمه(سلاماللهعلیها) به دنیا آمد؛ پس فاطمه حوريهاى است كه صورت انسانی پیدا کرده است و من هر وقت مشتاق بوییدن بوى بهشت میشوم، دخترم فاطمه را میبویم».[1]
2. امام باقر(عليهالسلام) فرمودند: «به خداوند(عزوجل) سوگند كه از وقتیكه بهشت را آفريده است، از ارواح مومنان خالى نمانده و جهنم نيز از وقتیكه خداوند متعال آنرا آفريده است، از ارواح گناهكاران خالى نمانده است».[2]
همچنین ائمه اطهار(علیهمالسلام) با کسانیکه میگفتند بهشت و جهنم خلق نشده است، مبارزه کرده و نظر آنان را رد میکردند؛ به طور مثال نقل شده امیرالمومنین(علیهالسلام) با برخی از آنان که معتقد بودند بهشت و جهنم هنوز خلق نشده است و روز قیامت خلق خواهند شد، صحبت کرده و در رد نظر آنان به این آیات استدلال کردند: «عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى* عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى [نجم/15و14] نزد سدرة المنتهى، كه جنت الماوى در آنجا است».[3]
استدلال به این آیات هم به این شکل است که اگر هنوز بهشت و جهنم خلق نشدهاند، چگونه ممکن است پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در آن داخل شده و به درخت موجود در آن نزدیک شود، پس یا این آیات دروغ است (نعوذ بالله) یا بهشت وجود داشته است و پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در آن داخل شده است.
بنابراین از مجموع آیات و روایات میتوان نتیجه گرفت: بهشت و جهنم خلق شده و هماکنون نیز موجودند و تنها در روز قیامت تعیین میشود که چه کسی داخل آنها میشود.
---------------------------------------
پینوشت:
[1]. التوجید، للصدوق، ص 117.
[2]. خصال، ج2، ص 358.
[3]. بحارالانوار، ج8، ص 176.
جواب این سوال به صورت مختصر با یک تمثیل بیان می شود. میوه تا زمانی که بر سر درخت است، روند تکامل خود را ادامه می دهد. و در بعضی موارد (به دلیل نوع میوه) مدتی بعد از جدا شدن از درخت نیز روند تکاملی آن ادامه می یابد (مثل موز و بعضی میوه ها که بعد چیدن رسیده می شوند) و با گذشتن این زمان، روند تکامل به طور کامل متوقف می شود.
روند تکامل انسان باید در همین دنیا طی شود چون این دنیا مزرعه ای است که می توان در آن کشت نمود تا محصول را در عالم دیگر استحصال نمود. پیامبر (ص) می فرمایند: دنیا مزرعه آخرت است.[۱]
برای عده ای عالم برزخ نیز امکان ادامه تکامل وجود دارد، اما با برپایی قیامت و شروع عالم دیگر، راهی به تکامل وجود ندارد. و وارد عالمی می شویم که تنها جایگاه ثمرات تکامل این دنیا است.
«كُلَّ وَلَدٍ سَیُلْحَقُ بِأَبِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ إِنَّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ؛[۲] زیرا در روز قیامت، هر فرزندى به پدر و مادر خویش باز مى گردد. امروز هنگام عمل است نه حسابرسى، و فردا روز حسابرسى است نه عمل.»
و رمز تکامل برای بعضی در عالم برزخ، در اعمال دنیایی آنهاست. که در بعضی اعمال خصوصیت استمرار بعد از مرگ وجود دارد : «درباره حیات برزخى، نباید فراموش كرد كه ارتباط روح با زندگى و اعمال دنیایى به كلّى قطع نمى شود؛ زیرا انسان دو گونه عمل در دنیا دارد: یكى عملى كه به گونه مستقیم انجام داده است و دوم، عملى كه خود آن به گونه مستقیم از آنِ او نیست؛ بلكه پیامد عملِ مستقیم او است. به عنوان مثال، اگر كسى مسجدى بنا كند، بناى مسجد، عمل مستقیم او است؛ امّا اعمال نیكى كه از آن پس در مسجد انجام مى پذیرد، به گونه غیر مستقیم به او پیوند مى خورند و تا مسجد برپا است، پیوسته بدو مى رسند و در زندگى برزخى نیز نصیب او مى شوند.»[۳]
علامه طباطبایی در این باره می فرمایند: «عالم برزخ و زمانى كه فاصله بین مرگ و قیامت است تتمه زندگى دنیا و مكث در زمین است، و در پاره اى از احكام با زندگى دنیوى شركت دارد، ومردم در آن عالم هنوز در راه تصفیه و تكامل به سوى سعادت خالص و یا شقاوت خالص هستند، و جاى حكم قطعى زمانى است كه مردم تكلیفشان یكسره شده یا سعادت خالص و یا شقاوت خالص كسب كرده باشند، و آن خانه آخرت است. و نیز از اینجا سر این گفته قرآن و حدیث كه:" خداوند جزاى حسنات كفار را در دنیا مى دهد، و در آخرت میزانى برایشان بر پا نمى كند، و در آنجا جز آتش بهره اى ندارند" معلوم مى شود.»[۴]
و شهید مطهری درباره عدم امکان تکامل در آخرت و فرق دو عالم می فرمایند: «دنیا دار تكلیف است و آخرت دار جزا. (دنیا) مهلت براى كشت و تكامل پیدا كردن، اصلاح كردن خود، ملكات عالى كسب كردن، اعمال صالح بجاى آوردن (است) ... در آنجا (آخرت) امكان تكلیف و عمل و تغییر دادن خود و سرنوشت خود (اگر سعید است برگردد خود را شقى كند، اگر شقى است برگردد سعید كند) وجود ندارد، از باب اینكه نظام زندگى نظام دیگرى است[۵]
این مطلب از سوی عالمان بسیاری بیان شده است که به چند مورد از آنها در ذیل اشاره می کنیم:
«آخرت دار تكامل نمى باشد و حركت استكمالى در آخرت امكان ندارد، بل كه مبدأ عذاب اگر از عوارض غریبه باشد در جوهر نفس، زائل میشود، آنهم نه از باب حركت استكمالى»[۶]
«حركت و تكامل و سیر مستقیم در آخرت وجود ندارد و حركت صور كفّار در نار و دوزخ چون حركت دورى است و مبدأ حركت و منشأ عذاب، در باطن ذات آنهاست، خروج از جهنم براى آنان امكان ندارد.»[۷]
«آخرت یوم نیل نفوس و ابدان به ثمرات اعمال و نیات است، در آخرت تكلیف نیست؛ دنیا دار تكالیف و آخرت دار جزا و مقام رسیدن به ثمرات افعال و نتایج تكالیف است. به همین مناسبت ترقى و تكامل طولى در آخرت محال است و لذا آخرت، نشأت بعث رسل و انزال كتب نمىباشد و به همین لحاظ اهل رحمت، به رحمت ابدى و اهل عذاب به عذاب دائمى مىرسند»[۸]
«انسان در برزخ، تكامل دارد. در آخرت محض تكامل نیست، در این نشأة كه دار ماده و طبیعت و جاى حركت است، مستعدّها دم به دم از قوّه به فعل مى رسند، عالم برزخ نه آخرت محض است و نه نشأه مادّى طبیعى اینجایى و شریعت ما فرمود در برزخ تكامل است.»[۹]
[۱]. مجموعة ورام ج۱ ۱۸۳.
[۲]. نهج البلاغه خطبه ۴۲.
[۳]. فرهنگ شیعه، پژوهشكده تحقیقات اسلامى، ص: ۱۶۴.
[۴]. ترجمه تفسیر المیزان، ج۸، ص: ۱۳۴.
[۵]. مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج۴، ص: ۸۰۶.
[۶]. أصول المعارف،فیض كاشانى، مقدمه، ص: ۳۳۲.
[۷]. شرح بر زاد المسافر،سید جلالالدین آشتیانى، ص: ۹۳.
[۸]. شرح بر زاد المسافر،سید جلالالدین آشتیانى، ص: ۲۱۰.
[۹]. مجموعه مقالات،آیت الله حسن زاده آملى، ص: ۱۷۲.
در قیامت کبری که عالمی است پس از عالم برزخ همه انسانها از اولین تا آخرین جمع شده، و وارد مرحله جدیدی از زندگی و حیات می شوند؛ و به پاداش و یا جزای اعمال و رفتار زندگی دنیایی خود می رسند.[1]
آیات قرآن، روایات و دلایل عقلی بر این اتفاق دارند که در قیامت کبری (پس از رفتن انسان ها به بهشت یا جهنم) مرگ وجود ندارد.
اینک به برخی از آنها اشاره می کنیم:
قرآن قیامت رابه هفتاد اسم می خواند که هر کدام به یک جنبه و خصوصیت آن اشاره دارند؛ مثلاً از آن جهت که همه انسانها و موجودات در آن محشور می شوند روز حشر نام دارد و از آن جهت که همیشگی است و مرگ در آن راه ندارد یوم الخلود نام دارد .[2] این نام، در سوره مبارکه (ق) آمده است. [3]
علاوه این که قرآن، بیش از 70 بار، اهل بهشت و جهنم را با صفت خلود و جاودانگی نام می برد. که برای نمونه دو آیه قرآن را بیان می کنیم :
« آرى، کسانى که کسب گناه کنند، و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آنها اهل آتشند و جاودانه در آن خواهند بود.»[4]
«و آنها که ایمان آورده، و کارهاى شایسته انجام دادهاند، آنان اهل بهشتند و همیشه در آن خواهند ماند.»[5]
در روایات هم بیان شده که در قیامت مرگ وجود ندارد؛ از جمله علامه ی مجلسی در جلد هشتم بحار الانوار (باب 26) احادیث متعددی نقل می کند که مرگ را به صورت گوسفندی در مقابل اهل بهشت و جهنم سر می برند؛ از جمله ی آن روایتی است که از پیامبر(ص) نقل شده که فرمودند: وقتی خداوند اهل بهشت را وارد بهشت و اهل جهنم را وارد جهنم کرد مرگ مانند گوسفندی آورده می شود و در جلوی چشم آنها، آن را ذبح می کنند؛ بعد منادی ندا می دهد یا اهل الجنة خلود فلا موت یا اهل النار خلود فلا موت[6]یعنی در قیامت دیگر مرگی وجود ندارد بلکه خلود و جاودانگی هست[7].
اما از نظر عقلی چون نفس انسان مجرد است و هر مجردی فنا ناپذیر است پس انسان ها پس از رفتن به بهشت یا جهنم مرگ نخواهند داشت.
برخی از دلایل حکما و متکلمین بر تجرد نفس:
1- نفس کلیات را ادراک می کند، و کلی مجرد است؛ پس محل آن هم باید مجرد باشد.
2- نفس بر اموری قدرت دارد که جسمانیات بر آن قدرت ندارند مانند تصور امور غیر متناهی.
3- ما وقتی مشاهده می کنیم که همه ی مدرکات حواس را یک چیز ادراک می کند این دلیل بر تجرد نفس است. زیرا حواس از مدرکات یکدیگر خبر ندارند مثلاً چشم، سفیدی جسمی، مانند قند را می بیند، ولی از طعم آن خبر ندارد؛ و یا اگر چیزی را که ندیده ایم در دهان بگذاریم، مزه آن را درک می کنیم، ولی رنگ آن را نمی بینیم؛ پس معلوم است در درون ما یک چیز مجرد کلی وجود دارد که همه اینها را ادراک می کند.
4- نیروهای جسمانی در اثر به کارگیری فرسوده می شوند. ولی قوه ی نفس بر خلاف آن است. زیرا کثرت تعقلات آن را نیرومند می کند پس نفس از سنخ جسم نیست و مجرد است.[8]
5- دلیل دیگر بر تجرد نفس وحدت شخصیت است. بدن تغییر می کند ولی یک امر ثابتی در همه ی این تغییرات وجود دارد که به آن نفس می گوئیم. و این نفس در اثر تغییر ماده تغییر نمی پذیرد؛ لذا از ماده مجرد است.[9]
البته عده ای هم مخالف هستند، و روح را مادی و با مغز یکی می دانند؛ ولی دلایل آنها فقط ارتباط سلولهای مغزی را با ادراک اثبات می کنند نه اینکه مغز انجام دهنده ی آن ادراک کلی باشد.
بنابراین مسئله بقای روح رابطه ی نزدیکی با استقلال و تجرد روح دارد زیرا اگر مجرد باشد بعد از مرگ می تواند باقی باشد.
البته دلایل فنا ناپذیری مجردات از مباحث فلسفی است، که برای اطلاع از آنها باید به کتابهای فلسفه، مراجعه کنید.
[1] عالم برزخ شخصی است و هر فرد وقتی مرد وارد برزخ می شود، قیامت کبری مربوط است به جمع یعنی همه ی افراد عالم یک مرتبه محشور می شونند. نک: جهان بینی شهید مطهری، بحث معاد، ص 31.
[2] مکارم شیرازی، پیام قرآن، بحث معاد، ج 5، ص 58.
[3] ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِکَ یَوْمُ الْخُلُود. ق، 34.
[4] بقره، 81.
[5] بقره، 82.
[6] وَ رَوَى مُسْلِمٌ فِی الصَّحِیحِ بِالْإِسْنَادِ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا دَخَلَ أَهْلُ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ وَ أَهْلُ النَّارِ النَّارَ قِیلَ یَا أَهْلَ الْجَنَّةِ فَیُشْرِفُونَ وَ یَنْظُرُونَ وَ قِیلَ یَا أَهْلَ النَّارِ فَیُشْرِفُونَ وَ یَنْظُرُونَ فَیُجَاءُ بِالْمَوْتِ کَأَنَّهُ کَبْشٌ أَمْلَحُ فَیُقَالُ لَهُمْ تَعْرِفُونَ الْمَوْتَ فَیَقُولُونَ هُوَ هَذَا وَ کُلٌّ قَدْ عَرَفَهُ قَالَ فَیُقَدَّمُ وَ یُذْبَحُ ثُمَّ یُقَالُ یَا أَهْلَ الْجَنَّةِ خُلُودٌ فَلَا مَوْتَ وَ یَا أَهْلَ النَّارِ خُلُودٌ فَلَا مَوْتَ قَالَ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ الْآیَة ؛ نک: بحار النوار، ج8، صص 344 و345.
[7] البته این به آن معنا نیست که آنکه وارد جهنم شد تا ابد در آن بماند بلکه خلود در جهنم مخصوص عده ی خاصی می باشد.
[8] علامه شعرانی، ترجمه شرح الاعتقاد، ص 242 تا 262.
[9] مکارم شیرازی، پیام قرآن، بحث معاد، ج 5، ص 287.
برچسب : نویسنده : حسین فیروزاردکانی معاون آموزش hozehmahmoudieh بازدید : 858